Wednesday, November 02, 2005

با پایان یا فتن ماه رمضان و فرارسیدن عید فطر یاد غزلی از حافظ افتادم .حافظ این غزل را بعد از پایان ماه رمضان و هنگامی سروده که از دست متدینین متعصب آن دوران به تنگ آمده بود.همان کسانی که روزه ،نماز و کلیه دستورات شرعی دیگر را برای خود ابزار قدرتی ساخته بودند و بوسیله آن بر متدینین متعقل یا به اصطلاح امروزی آن روشنفکران دینی (از جمله خود حافظ) فشار وارد کردند و آنان را در دید مردم، کافر و از دین خارج شده جلوه دادند. بدین شکل خود بر مسند ذهن مردمان کم سواد و چه بسا بی سواد آن دوره تکیه کردند و اختیار آنان را در دست گرفتند که عواقب آن کج فهمی ها تا به امروز در جامعه سنتی-دینی ما پا برجاست.و اما غزل مورد نظر این است

روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خم خانه بجوش آمد ومی باید خواست
نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان بر پاست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بی خردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهد فروشی است که در او روی و ریاست
ما نه مردان ریاییم و حریفان نفاق
آنکه او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
وانچه گویند روا نیست نگوییم رواست
این چه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی عیب کجاست

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

برداشتت از غزل ممکن درست نباشه .
برای اینکه منظورشو بگیری باید خیلی چیزارو کنار هم بذاری
داستان به این سادگی ها نبوده!

12:10 PM  
Anonymous Anonymous said...

دوست گرامی غزلی که نوشتی در نسخه تصحیح شده شاملو به شکل زیر، شاید در برداشت صحیح کمک بیشتری بکنه.
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می به خم خانه به جوش آمد و، مي باید خواست
نوبت زهدفروشانِ گران جان بگذشت
وقت شادی و طرب کردنِ رندان برخاست.
چه ملامت بود آن را که چو ما باده خورَد؟
این نه عیبی است برِعاشق ِ رند و، نه خطاست.
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهد فروشی که در او روی و ریاست.
چه شود گر من و تو یک دو قدح باده خوریم؟-
باده از خون رزان است، نه از خون شماست
این نه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود؛
ور بود نیز چه شد؟- مردم بی عیب کجاست!
ما نه یارانان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالمِ سِرّ است بر این حال گواست-
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وانچه گویند روا نیست، نگوییم رواست!

حافظ از عشق خط و خال تو سر گردانست
همچو پرگار، ولی نقطۀ دل پا برجاست!

بااضافه کردن بیت زیر که از یک غزل دیگه حافظ است باز هم میشه به معنای اصلی نزدیکتر شد!
ماه شعبان منهِ ازدست قدح! کاین خورشید
از نظر تا شب عیدِ رمضان خواهد شد.

8:18 AM  

Post a Comment

<< Home