ساعت 11 صبح یک روز تعطیل ،جلوی پارکی کوچک کنار برجی بلند در یکی از محله های شمال شهر .چندین ماشین شیک و مدل بالا پشت هم از راه می رسند و جلوی پارک می ایستند و از هر کدام از آنها توله سگی همراه با صاحبش پیاده می شود .همگی همراه با سگهایشان داخل پارک می روند.داخل پارک انگار توله سگهای نرومادهاز قبل با هم قرار داشته اند .نیم ساعت بعد سگها همچنان مشغول هم هستند و صاحبانشان روی نیمکتهای پارک لم داده اند و عشق بازی جگر گوشه هایشان ر ا نظاره می کنند. همان موقع درست در آنسوی خیابان مردی ژنده پوش همراه با پسر کوچکش در میان زباله ها به دنبال تکه نان خشکیده ای برای خوردن می گردند.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home