Friday, April 21, 2006

نگاهی مختصر به سینمای ایتالیا

من از گذشته به دلیل نوع کار کارگردانان ایتالیایی توجه و علاقه زیادی به سینمای ایتالیا داشتم و فیلمهای زیادی از سینمای این کشور دیدم که در مواردی شباهتهای زیادی به سینمای ایران دارد.چون سینما گران ایتالیایی واقعگرا هستند و زندگی واقعی آدمهای جامعه را می سازند با تمام خوبیها و بدیها،زشتیها و زیباییها و کلا تمام مشکلاتشان و من این واقعگرایی را دوست دارم و مثل سینماگران هالیوودی و بالیوودی برای جذب مخاطب دست به هر ترفندی که بیننده را فریب دهد ، نمی زنند
قبل از جنگ جهانی دوم شاید بتوان گفت، سینمای ایتالیا، سینمایی مبتذل، سبک و سطحی بود. فیلمها اغلب آثار کپی شده هالیودی با مایه های کمدی، خانوادگی و در مواردی الهام گرفته از قهرمانان ساختگی بودند. این ابتذال زمانی به اوج خود رسید که بنیتو موسیلینی(1) نظام فاشیست را در ایتالیا حاکم کرد و فاشیستها با تسلط بر سینما، از ساخت فیلمهای مخالف اهداف فاشیستی جلوگیری کردند.شرکت ایتالیا در جنگ، آن هم همسو با آلمان،جامعه و مردم ایتالیا را به فقر و بدبختی کشاند. بعد از پیروزی متفقین در ایتالیا، فقر و بیکاری حاصل از جنگ چهره زشتی از جامعه ایتالیا ساخته بود و مردم برای رسیدن به آزادیی که برای آنها تبدیل به رویا شده بود، امید داشتند. در این حال هوا بود که سینمای ایتالیا با تاثیر از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ساخت فیلمهای نئورئالیستی روی آورد
نئورئالیسم یا واقع گرایی—نو یکی از اولین حرکتهای مهم سینما بعد از جنگ جهانی دوم بود که در ایتالیا پدید آمد. نئورئالیسم هنری کردن واقعیات بدون توجه به قراردادها و سرگرمی های پذیرفته شده است. نئورئالیسم در حقیقت از رئالیسم شاعرانه(3) فرانسه در سال 1930، الگو گرفته است. و پیروان این سبک اکثرا گرایشهای مارکسیستی دارند.کارگردانان پیرو نئورئالیسم فیلمهایشان را خارج از استدیو و در فضای واقعی شهرها و خیابانها میسازند. از بازیگران حرفه ای استفاده نمیکنند و خواهان ارتباط مستقیم با واقعیات جامعه هستند. به همین جهت نمایش بیکاری، بدبختی، فقر و امثالهم در اغلب این آثار مشهود است. دوبله این فیلمها بعد از پایان کار، این امکان را فراهم میکرد که دوربینها آزادی عمل بیشتری داشته باشند و بهتر به هدف واقع گرایانه که میخواستند برسند
فیلم وسوسه(4) ساخته لویکینو ویسکونتی، را اغلب به عنوان اولین فیلم نئورئالیسمی میشناسند. زمین میلرزد (6) ساخته دیگر این کارگردان روایتگر ماجراهای یک دهکده ماهیگیری سیسیل در دوران جنگ است که از ماهیگر واقعی و خوانواده اش بجای هنرپیشه گان استفاده کرده است
از کارگردانهای پیشرو مکتب نئورئالیسم، میتوان به روبرتو روسیلینی(7) اشاره کرد که با ساخت فیلمهایی چون رم شهر بی دفاع (8) و پاییزا (9)، آلمان سال صفر(14) به ایجاد این مکتب کمک کرد. ویتوریو دسیکا (11) با همیاری چزاره زاواتینی(12) به عنوان فیلمنامه نویس، با فیلمهایی چون واکسی(13) و دزد دوچرخه، معجزه در میلان (15) و امبرتو دی(16) از دیگر کارگردانان صاحب نام این سبک میباشد
فدریکو فلینی(17) نیز با نوشتن فیلمنامه های مختلفی همچون رم شهر بی دفاع، پاییزا، به نام قانون و... ، در زمینه نئورئالیسم کار را آغاز کرد اما فیلمهای کارگردانی شده توسط خودش مخصوصا بعد از سال 1950 به مرور سمت کمدی و ابعاد معنوی و درونی انسانها کشیده شد. او نگرش خاص خودش را از نئورئالیسم عرضه کرد. به نظر او نئورئالیسم علاوه بر نگاه به واقعیتهای اجتماعی میتواند نگاه به واقعیت درونی انسانها باشد. واقعیتهای روحانی، متافیزیک و هر آنچه در درون انسان وجود دارد. فیلمهای جاده، شبهای کابیریا، زندگی شیرین، ساتریکون، هشت ونیم و آمارکورد از جمله معرفترین آثار وی میباشد
از دیگر کارگردان مطرح سینمای ایتالیا میتوان به میکلانجلو آنتونیونی(18) اشاره کرد، که او هم مانند فدریکو فلینی به نئورئالیسم درونی معتقد بود. محتوای فیلم های او را اغلب اضطراب ها ، تردیدها و نگرانی ها ی بشر امروز و عدم توانایی او در برقراری رابطه معنوی با دیگران تشکیل می دهد. فیلم های وی آکنده از سکوت ها ، خلاء ها و همة واکنش های انسان مضطرب و ناامید است. زمینه تصاویر خشک ، خالی و بی روح است. رنگ خاکستری غلبه دارد. در نتیجه تمام ساختمان فیلم نیز از همان ملال و اندوهی بر خوردار است که محتوای فیلم. از آثار معروف وی هم میتوان به داستان عشق(19)، ماجرا(20)، بیایان سرخ(21)، نقطه زابریسکی(22، مسافر(23) و آنسوی ابرها(24) اشاره کرد
گرچه نئورئالیسم تحسین جهانیان را برانگیخت اما نگاه انتقادانه اش به دولتهای معاصر باعث درگیریهای زیادی در ایتالیا شد. در سال 1949 قانونی تصویب شد که به دولت اجازه میداد از تولید و ساخت فیلمهایی که به نظر آنان به ایتالیا تهمت و توهین میکردند، جلوگیری کند. از طرف دیگر بهبود وضع اقتصادی مردم و علاقه آنان به سبکهای دیگر سینمایی باعث افول این نوع سینما در ایتالیا گردید، هرچند نئورئالیسم در کشورهای دیگر ادامه یافت و فیلمسازانی از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، نئورئالیسم را به عنوان الگویی برای مقابله با کارخانه رویا سازی هالیود تلقی کردند و آن را روشی ارزان قیمت جهت ساخت فیلمهایی در مورد کشور و مردم خودشان یافتند
پیر پائولو پازولینی (25) با آثاری چون انجيل به روايت متی(26)، دکامرون(27) و فيلم غير متعارف سالو يا صد و بيست روز در شهر فساد(28) و برناردو برتولچی با فیلمهایی چون آخرین تانگو در پاریس (29)، 1900، ماه (30) ، آخرین امپراتور(31) و آخرین فیلمش رویابینان(32) از دیگر فیلمسازان مطرح سینمای ایتالیا به شمار میایند، هرچند که کارگردانی مانند سرجیو لئونه (33) نیز با ساخت وسترنهای آمریکایی مشهور به وسترنهای اسپاگتی، مانند به خاطر یه مشت دلار(34) و خوب، بد، زشت (35)، توانست شهرتی برای خود دست پا کند
__________________________________________________ 1- Benito Mussolini,2- Neorealism,3- Poetic realism4- Ossessione, 1942,5- Luchino Visconti6- La terra trema, 1948,7- Roberto Rossellini8- Roma città aperta, 1945,9- Paisà, 1946,10- Germany Year Zero 1947,11- Vittorio De Sica,12- Cesare Zavattini13- Sciuscia, 1946,14- Ladri di biciclette, 1948,15- Miracolo a Milano, 1951,16- Umberto D. 1952,17- Federico Fellini18- Michelangelo Antonioni19- Cronaca di un Amore, 1950,20- L'Avventura, 1960,21- Red Desert 1964,22- Zabriskie Point 1970,23- The Passenger 1975,24- Beyond the Clouds 1995,25- Pier Paolo Pasolini26- Il vangelo secondo Matteo, 196427- Il decamerone, 197028- Salò o le centiventi giornate i Sodoma, 1975,29- Last Tango in Paris30- Luna31- The Last Emperor32- The dreamers33- Sergio Leone34- Per qualche dollaro in più, 1965,35- Buono, il brutto, il cattivo, 1966

Wednesday, April 12, 2006

در کارگه کوزه گر

در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
نا گاه یکی کوزه بر آورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
"خیام"